خانه / گوناگون / غزل شماره 40 ديوان حافظ:المنّة للّه که درِ میکده بازست
اینستا گرام سایت آتلانتیک

غزل شماره 40 ديوان حافظ:المنّة للّه که درِ میکده بازست

غزل شماره 40 ديوان حافظ:

المنّة للّه که درِ میکده بازست

زان رو که مرا بر در او روی نیازست

خمها همه در جوش و خروشند ز مستی

وآن می که در آنجاست حقیقت نه مجازست

از وی همه مستی و غرور است و تکبّر

وز ما همه بیچارگی و عجز و نیازست

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوئیم

با دوست بگوئیم که او محرمِ رازست

شرح شکن زلف خم‌اندرخم جانان

کوته نتوان کرد که این قصّه درازست

بار دل مجنون و خم طرّه لِیلی

رخسارهٔ محمود و کف پای ایازست

بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم

تا دیدهٔ من بر رخ زیبای تو بازست

در کعبهٔ کوی تو هر آنکس که بیاید

از قبلهٔ ابروی تو در عین نمازست

ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین

از شمع بپرسید که در سوز و گدازست

درباره ی میلاد بیت اللهی

همچنین ببینید

Fentanyl(Fentanil or Duragesic or Fentora or Sublimaze) معرفي داروي ضد درد فنتانیل - سايت اموزشي اتلانتيک - داروشناسي

معرفي داروي ضد درد فنتانیل – Fentanyl

در این سری از آموزش ها سعی داریم تا شما را با دانش داروشناسی و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *