صوفی ار باده باندازه خورد نوشش باد ورنه اندیشهٔ این کار فراموشش باد آنکه یک جرعه می از دست تواند دادن دست با شاهد مقصود در آغوشش باد پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد شاه ترکان سخن مدّعیان میشنود شرمی از مظلمهٔ …
ادامه نوشته »