جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا بجز این در حوالهگاهی نیست عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم که تیغ ما بجز از نالهٔ و آهی نیست چرا ز کوی خرابات روی بر تابم کزین بهم بجهان هیچ رسم و راهی نیست زمانه گر بزند آتشم بخرمن …
ادامه نوشته »غزل شماره 75 ديوان حافظ:خواب آن نرگس فتّان تو بیچیزی نیست
خواب آن نرگس فتّان تو بیچیزی نیست تاب آن زلف پریشان تو بیچیزی نیست از لبت شیر روان بود که من میگفتم این شکر گرد نمکدان تو بیچیزی نیست جان درازیّ تو بادا که یقین میدانم در کمان ناوک مژگان تو بیچیزی نیست مبتلائی به غم محنت و اندوه فراق …
ادامه نوشته »