مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشق شکّر و بادام دوست زلف او دام است و خالش دانهٔ آن دام و من بر امید دانهٔ افتادهام در دام دوست …
ادامه نوشته »غزل شماره 59 ديوان حافظ:دارم امید عاطفتی از جناب دوست
دارم امید عاطفتی از جناب دوست کردم جنایتی و امیدم بعفو اوست دانم که بگذرد ز سر جرم من که او گر چه پری وشست ولیکن فرشته خوست چندان گریستیم که هر کس که برگذشت در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست هیچست آن دهان و نبینم …
ادامه نوشته »غزل شماره 37 ديوان حافظ: بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
ادامه نوشته »ديوان حافظ- آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یارب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است تا بگیسوی تو دست ناسزایان کم رسد هر دلی از حلقه در ذکر یارب یارب است کشتهٔ چاه زنخدان توام کز هر طرف صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است شهسوار من …
ادامه نوشته »ديوان حافظ- زلفت هزار دل بیکی تاره مو ببست
زلفت هزار دل بیکی تاره مو ببست راه هزار چارهگر از چار سو ببست
ادامه نوشته »ديوان حافظ- ما را ز خیال تو چه پروای شرابست
ما را ز خیال تو چه پروای شرابست خم گو سر خود گیر که خمخانه خرابست
ادامه نوشته »ديوان حافظ- به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
بجان خواجه و حق قدیم و عهد درست که مونس دم صبحم دعای دولت تست
ادامه نوشته »ديوان حافظ- در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
ادامه نوشته »ديوان حافظ- زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست
ادامه نوشته »ديوان حافظ- شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست
ادامه نوشته »