خانه / گوناگون (صفحه 7)

گوناگون

معرفي داروي ضد زخم معده و اثنی عشر بیسموت ساب سیترات – Bismuth Subcitrate

معرفي داروي ضد زخم معده و اثنی عشر بیسموت ساب سیترات – Bismuth Subcitrate - بانک دارو

در این سری از آموزش ها سعی داریم تا شما را با دانش داروشناسی و فرهنگ استفاده صحیح و به موقع از داروها آشنا نماییم، لذا در این آموزش قصد داریم تا با داروی ” بیسموت ساب سیترات ” بیش از پیش آشنا شویم، با آتلانتیک همراه شوید. دسته: داروهای …

ادامه نوشته »

غزل شماره 90 ديوان حافظ:ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت

غزل شماره 90 ديوان حافظ:ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت- حافظ خواني

ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت بنگر که از کجا بکجا می‌فرستمت حیفست طایری چو تو در خاکدان غم زاینجا بآشیان وفا می‌فرستمت در راه عشق مرحلهٔ قرب و بعد نیست می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت هر صبح و شام قافلهٔ از دعای خیر در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت …

ادامه نوشته »

غزل شماره 89 ديوان حافظ:یا رب سببی ساز که یارم بسلامت

غزل شماره 89 ديوان حافظ:یا رب سببی ساز که یارم بسلامت- غزليات حافظ

یا رب سببی ساز که یارم بسلامت باز آید و برهاندم از بند ملامت خاک ره آن یار سفرکرده بیارید تا چشم جهان‌بین کنمش جای اقامت فریاد که از شش جهتم راه ببستند آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت امروز که در دست توام …

ادامه نوشته »

غزل شماره 88 ديوان حافظ:شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

غزل شماره 88 ديوان حافظ:شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت-کتاب حافظ

شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر کنایتیست که از روزگار هجران گفت نشان یار سفرکرده از که پرسم باز که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت فغان که آن مه نامهربان مهرگسل بترک …

ادامه نوشته »

غزل شماره 87 ديوان حافظ:حسنت به اتّفاق ملاحت جهان گرفت

غزل شماره 87 ديوان حافظ:حسنت به اتّفاق ملاحت جهان گرفت

حسنت باتّفاق ملاحت جهان گرفت آری باتّفاق جهان می‌توان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سرّ دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که در سینهٔ منست خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غیرت صبا …

ادامه نوشته »

غزل شماره 86 ديوان حافظ:ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

غزل شماره 86 ديوان حافظ:ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت- حافظ شناسي

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب گوئی …

ادامه نوشته »

غزل شماره 85 ديوان حافظ:شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

غزل شماره 85 ديوان حافظ:شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت - آثار حافظ

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت گوئی از صحبت ما نیک بتنگ آمده بود بار بر بست و بگردش نرسیدیم و برفت بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم وز پیش سورهٔ اخلاص دمیدیم و برفت عشوه دادند که بر …

ادامه نوشته »

غزل شماره 84 ديوان حافظ:ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

غزل شماره 84 ديوان حافظ:ساقی بیار باده که ماه صیام رفت - آثار حافظ

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صراحی و جام رفت مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصهٔ خیال که آمد کدام رفت بر بوی آنکه جرعهٔ جامت بما …

ادامه نوشته »

غزل شماره 83 ديوان حافظ:گر ز دست زلف مشکینت خطائی رفت رفت

غزل شماره 83 ديوان حافظ:گر ز دست زلف مشکینت خطائی رفت رفت - حافظ شناسي

گر ز دست زلف مشکینت خطائی رفت رفت ور ز هندوی شما بر ما جفائی رفت رفت برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت جور شاه کامران گر بر گدائی رفت رفت در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیار هر کدورت را که بینی چون صفائی رفت رفت عشق‌بازی …

ادامه نوشته »

غزل شماره 82 ديوان حافظ:آن ترک پری‌چهره که دوش از بر ما رفت

غزل شماره 82 ديوان حافظ:آن ترک پری‌چهره که دوش از بر ما رفت - کتاب شعر حافظ

آن ترک پری‌چهره که دوش از بر ما رفت آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان‌بین کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش آن دود که از سوز جگر بر …

ادامه نوشته »